۱- تمام شدی برایم
همچون سیبی سرخ
عطشی کاذب بودی .
ومن اینک بهبود یافته ام.
۲- تبسم تکرار مخواه
چرا که تمام نشدنی هستیم
هم تو ٬هم من
هم را عبور کرده ایم.
۳- و در این عبور به خود رسیده ایم
بسیار ساده
٬عمیق.
و برای بزرگ شدن
همین کافیست.
۴- دیگر نه تو مرا کفایت می کنی
و نه من به تو بسنده خواهم کرد.
اینبار انگور می خواهم.
۵- تبسم تکرار مخواه
فقط خود را لبخند بزن.
دیشب ترا گریه کرده ام
و امروز سبک شده ام.
سلام...
چی شده؟؟؟
نکنه شکست عشقی خوردی؟؟؟
چرا این روزا همه هوای غم دارن؟؟؟
حتی خودم!!!
راستی آپم...
سلام
هم را عبور کرده ایم.
و در این عبور به خود رسیده ایم
یعنی تو منی و من تو؟؟؟
پس من من و توی تو کیست ؟؟؟
اما من تبسم تکرار می خواهم تا برایش لبخند بزنم
این قصه تمام شدن یا نشدن انسان هم خود بی پایان است. زیبا بود.
سبزه جان سلام
وتو
داشتی تمام میشدی برایم
همچون اناری سرخ
اخرین دانه ات را با تردید میل تناول می کردم
که برگشتی
با هندوانه ای پرتخم
خوردمت
عجب شیرین بود ی تو !!
راستی راستی شعر گفتم
سلام
اشعار و داشته هایت را خواندم
زیبا ، عالی و قشنگ اند
من هم با شعری بروزم و منتظر قدوم تان
شاعر و نویسا باشید
سلام. دلم برات تنگ شده. دیروز جمعه بود از کورس آمدم حسابی داغون بودم امتحان انگلیسی هم داشتم نمیدونستم چه جوری بخونم فقط میخواستم باهات حرف بزنم که نبودی. ایکاش بودی و می دیدی بعد از تو نتونستم مث تو رو پیدا کنم.دوستدارت
سلام
ما بیشتر دوست داریم
شما سنگین تره مادرجون بری حذف شی
بابا این چه وضعشه کی تاحالا اپ نشدی خجالت بکش
بای
سلام فضیلت جان!
من بلاخره آپ کردم ...........منتظرتم
موفق باشی
سلام مجدد! کجایی؟ یه سر بهم بزن دیگه بابا
سلام!
سبزه ام!سبزه ی خوبم!
سیب که می شنوم بی خود از خود می شوم..سیب ها عطشناکند همچون پا گذاشتن روی همه ی قاعده ها..آیا زندگی را باید با یک لحظه در عطش بودن عوض کرد؟؟
با عطش صادقش موافقم !!