عشق

نگاهم را به نگاهت ندوختم هیچگاه٬سخنی با تو نگفتم حتی ٬که مبادا  

بر صفحه ی رخسارم یا لرزش صدایم بر ملا گردد  

راز مقدسی که در سینه ام نهفته دارم.

نظرات 3 + ارسال نظر
نیلوفر شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:46 ق.ظ http://nilo1818.blogfa.com

salam khanomi
kheili ghashang bod
be manam ie sar bezan
غربت را نباید در شهری غریب یا در گم شرن لحظه آشنا جستجو کرد هرگاه عزیزت نگاهش را به دیگری تعارف کرد آنگاه غریبی.....
bye

M.P شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:24 ب.ظ

سلام
اگه یه حرف راست زدی تو عمرت این بوده!
خوبه داری یه چیزی میشی
منتظر بعدی هستم
نا امیدم نکنی چرت بنویسی!OK?

حیدری شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:43 ب.ظ

به نام خدا

سلام

دلنوشته ات زیباست به امید روزی که بهترین نوشته هایت را در باب مولایمان مهدی (عج)فاطمه (س) بخوانم.

در قنوت نیمه شبت دعایم کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد